من سایه ام...
از وقتی یادم میاد اسمم همین بوده!
بعد از یک سال... میدونم خیلی زیاد نیست.... ولی دلتنگی هاش برای دوستام به اندازه ی سالهاست...
برای همین اینجام!
و همینجا اعتراف میکنم که هیچی The silence نمیشه واسه من...
خیلی ها رو میشناختم که دیگه نیستن، نمینویسن و دیگه هیچ جور نمیشه پیداشون کرد! و این خیلی سخته.... یاد سیامک سالکی بخیر، کاش خبری ازش داشتم و خیلیهای دیگه... اما کاش اونایی که هستن بیان دوباره....
فکر نمیکردم اینجا انقدر وابستگی بیاره!!
به یاد روزای سخت و آسون گذشته...
من اهل بیل زدن گذشته نیستم، تو لحظه زندگی میکنم! همیشه همین بوده...
اما این یه طلسمه انگار، لامصّب!
منتظرتونم...
سلام .خوبه که حداقل چند خطی رو اینجا نوشتی . هر بار که می بینم یکی از وبلاگهای قدیمی فیلتر می شه حالتی بهم دست می ده که انگار یه خبر خیلی بدی در مورد کسی می شنوم . انگار یکی بوده که حالانیست .
من حتی اگه هیچی هم واسه نوشتن نداشته باشم همیشه هستم... حتی با یک کلمه...!
چیزی که باعث شد کمی از حال و هوای وبت دور شم استفاده از بعضی کلمات با ابر منفی بود . مثل نطق کور : یا i cant see my dream : من سایه ام . . . .ولی زنده وار رو خیلی دوست دارم .
قبول کنیم هم رو همونجوری که هستیم... نه بدی نه خوبی هیچ کدوم ابدی نیستن!
شاید چون من هروقت پر میشم از بار منفی میام سمت بلاگم...برای همین اینجوری میشه!
ولی من عذر میخوام :)
تبریک میگم برگشتنت رو
واقعا خوشحالم برگشتی
تو مسنجر اگه جوابمو بدی قالبتم پس بدم !
تو مسنجر شما پی ام بدی جوابت رو میدم!
سلام
خوشجالم که دوباره اومدی ... این مدتی که تو نبودی من هم کم و بیش نبودم شاید ماهی فقط یک پست...اما امیدوارم از این به بعد دوباره بنویسیم ...
سلام... مرسی...
منم امیدوارم،هرچند نطق من کورتر از قبل شده...!
واسه منم همینطور مخصوصن اون ماهیاش و اون موسیقیش
آخ گفتی...
برمیگردم اونجا یه روز
بهم سر بزن...